اندراحوالات من

ساخت وبلاگ

خدایا 

یه کاری کن 

یه کمکی کن 

اگه نمیکنی خستم نکن 

بگیر این جان رو راحتم کن

  
نویسنده : ehsan187 ; ساعت ٥:٥٤ ‎ق.ظ روز ۱۳٩٦/۳/٧

تگ ها :

comment نظرات ()
اندراحوالات من...
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ehsan1879 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 6:06

شخصی بود که تمام زندگی‌اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود و وقتی از دنیا رفت همه می‌گفتند به بهشت رفته‌است. آدم مهربانی مثل او حتماً به بهشت می‌رفت. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت فراگیر نرسیده بود. استقبال از او باتشریفات مناسب انجام نشد دختری که باید او را راه می‌داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت، او را به دوزخ فرستاد. در دوزخ هیچ کس از آدم دعوت‌نامه یا کارت شناسایی نمی‌خواهد، هرکس به آن‌جا برسد می‌تواند وارد شود.     آن شخص وارد شد و آن‌جا ماند. چند روز بعد، ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه پطرس قدیس را گرفت پطرس که نمی‌دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده است؟ ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت: آن شخص را که به دوزخ فرستاده‌اید آمده و کار و زندگی ما را به هم زده‌است؛ از وقتی که رسیده نشسته و به حرف‌های دیگران گوش می‌دهد، در چشم‌هایشان نگاه می‌کند و به درد و دلشان می‌رسد حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت وگو می‌کنند، یکدیگر را در آغوش می‌کشند اندراحوالات من...ادامه مطلب
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ehsan1879 بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 3:01

#داستان_آموزنده   در یکی از مجالس مرد جوانی از سقراط در خصوص رمز موفقیت پرسید. سقراط به مرد جوان گفت: فردا صبح به رودخانه بیایید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی آن دو وارد رودخانه شدند. عمق آب تا زیر گردنشان رسید، اما سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد!   جوان تلاش می کرد تا خود را رها کند، سقراط قوی تر بود و مرد جوان را اندکی محکم نگاه داشته بود. ناگهان سقراط، سر مرد جوان را رها کرد. اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن نفسی عمیق بود. سقراط از او پرسید، در وضعیت زیر آب تنها چیزی که می خواستی چه بود؟ جوان پاسخ داد: هوا. سقراط گفت: این راز موفقیت است، اگر همانطور که هوا را می خواستی، در جستجوی موفقیت یا حقیقت هم باشی آن را بدست خواهی آورد. اندراحوالات من...ادامه مطلب
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ehsan1879 بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 3:01

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛ آرایشگر گفت: “من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد.” مشتری پرسید: “چرا؟”   آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”   مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمی‌خواست جروبحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده.. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.” آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می زنی؟ من این‌جا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!” مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اندراحوالات من...ادامه مطلب
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ehsan1879 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 3:01

دوستان گرامی خواهشمند است در مصرف آب شدیدا صرفه جویی کنید. حال سد درودزن اصلا خوب نیست. حجم پایداری مخزن ( میزان آبی که جهت حفظ سد به هیچ عنوان نباید برداشت شود) 330 میلیون متر مکعب است که متاسفانه به دلیل عدم بارش و مصرف مردم، حجم آب فعلی پشت سد به 270 میلیون متر مکعب رسیده یعنی 50 میلیون کمتر از حد مجاز پایداری آن و این یعنی احتمال نابودی خود سد درودزن. طبق نظر آبفای شیراز، سد درود زن در خطر است و تابستان 96 برای شیرازیها بسیار بحرانی خواهد بود. البته در معرض خطر بودن سد اطلاع رسانی عمومی نشده است. عاجزانه خواهشمندم در سایر گروهها نیز اطلاع رسانی کنید تا صرفه جویی در مصرف آب جدی تر گرفته شود. سپاسگزارم اندراحوالات من...ادامه مطلب
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ehsan1879 بازدید : 15 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 3:01

واقعا در عجبم  بعضی  ها میتونن کاری کنن ولی نمیخوان چرا????!!!! چرا شو از چراغعی پرسدیم ! پول برق نداده نفت هم گرون بود... عزمشون جزمه توو کارای دیگه مثلا  مممممم تلویزیون قدیمی  خرابو ک توو کل داریوش نتونستن درستش کنن رو درست کردن به نظرم اگه این عزم رو توو فروش خونه داشتن الان .... آقا فروش خونه پیشکششون توو زندگ ی از الان ب  بعدشون عزمشون رو جذب کنن والله تا موفق باشن اینو واسه اونایی میگم ک ادعاشون میشه خیلییییی توو همه چیز واردن و هر کاری بخوان میتونن انجام بدن  اندراحوالات من...ادامه مطلب
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ehsan1879 بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 3:01

نگاه همه به پرده سینما بود. (جشنواره فیلم های 10دقیقه ای ...) اکران فیلم شروع شد. شروع فیلم: تصویر سقف یک اتاق بود... دو دقیقه از فیلم گذشت  چهار دقیقه دیگر هم گذشت              هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق بود! صدای همه درآمد. اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند. ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به یک کودک معلول قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.. جمله زیرنویس فیلم: این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید. پس قدر زندگیتان را بدانید .   شب همگی بخیر اندراحوالات من...ادامه مطلب
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4ehsan1879 بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 30 دی 1395 ساعت: 3:01